سخنرانی دکتر مهدی سپهری در پیش نشست اول
03 اسفند 1401

در ادامه فایل صوتی، تصویری و همچنین گزارش مکتوب سخنرانی جناب آقای دکتر مهدی سپهری (عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (ع)) با عنوان «من و جز من از نگاه شیخ اشراق» در اولین پیش نشست همایش بین المللی شیخ اشراق و دنیای جدید که در تاریخ 3 اسفند 1401 به میزبانی دانشگاه امام صادق (ع) برگزار گردید، تقدیم علاقه‌مندان می شود.

 


جناب آقای دکتر مهدی سپهری دومین سخنرانی پیش نشست را با موضوع «من و جز من از دیدگاه شیخ اشراق» ارائه دادند. ایشان با بسط و توضیح عنوان ارائه خود در ابتدا بیان نمودند:«آنچه با این عنوان مطرح می شود می تواند یک تقسیم اولی باشد. حتی این تقسیم می تواند مقدم بر تقسیم ذهن و عین باشد. آیا می شود غیر من را به من تحویل داد یا خیر. دقیقا سوال این است که آیا غیر من قابل تحویل به من است یا خیر؟ در این میان باید توجه نمود سهروردی نقطه شروع دارد اما نقطه شروعش موضوع فلسفه نیست.»

ایشان همچنین با بیان این نکته که در سهروردی باید از نگاه های صدرایی پرهیز کرد، بحث خود را اینگونه ادامه داد:« در فلسفه سهروردی، به جای پرداختن به موضوع فلسفه به عنوان یک ابژه، باید به نقطه شروع فلسفه او در سه گام توجه نمود. این نقطه شروع را که همان علم حضوری نفس به خود است، می شود در سه مرحله توضیح داد.»

آقای دکتر سپهری با توضیح مرحله اول و دوم تصریح نمودند:« گام اول این است که من به خودم علم حضوری دارم. گام دوم این است که بعد از شناخت خودم می فهمم عالم من سراسر خودپیدایی است و حالا که این است باید توجه کرد که هر چه در امتداد من است و فراتر از من است نوری است و ظاهر است. در همین گام اول با دوسطح عالی و نازل روبرو ایم که در سطح عالی اش نگاه عرفانی قالب است اما در سطح پایین تر به نحو استدلالی می توانیم دلایل خودپیدایی نفس را پیگیری کنیم. استدلال این مدعا این است که شی قائم بذات مدرک بذات نیز هست و علمش به خودش از طریق یک صورت دیگر نیست چراکه اگر چنین بود آن واسطه می شد «هو» و نمی شد «انا». حتی می توان این را تعمیم داد و در مورد «تو» نیز چنین استدلال نمود. با توجه به این تعمیم، شیخ اشراق در مسئله شناخت قائل به شناخت از طریق صورت نخواهد بود. در گام دوم سهروردی میخواهد بگوید این ضرورت ذات یک هویت نوری دارد. در این بستر شکاف ذهن و عین از بین میرود و ما در مواجهه با جسم غاسق میفهمیم که آن جسم خودش، خودش را نمی تواند بیابد. و لذا میفهمیم که آن فی نفسه غاسق است. لذا جهان بر اساس من و جز من تحلیل می شود برخلاف دیدگاه های صدرایی نسبت به فلسفه اشراق که می گویند نور همان وجود است و جسم غاسق را تلاش می کنند یک نور ضعیف تلقی کنند و انگار ما گاهی می خواهیم که نور را موضوع کنیم و اینگونه به مشکلاتی برمیخوریم. لذا باید فلسفه اشراق را با نقطه شروع فلسفه اش که همان ادراک ذات باشد درک کنیم و لاغیر.»