سخنرانی دکتر مجید احسن در پیش نشست اول
03 اسفند 1401

در ادامه فایل صوتی، تصویری و همچنین گزارش مکتوب سخنرانی جناب آقای دکتر مجید احسن (عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادق (ع)) با عنوان «بنیاد مابعدالطبیعه در اندیشه سهروردی» در اولین پیش نشست همایش بین المللی شیخ اشراق و دنیای جدید که در تاریخ 3 اسفند 1401 به میزبانی دانشگاه امام صادق (ع) برگزار گردید، تقدیم علاقه‌مندان می شود.

 


اولین سخنرانی پیش نشست توسط جناب آقای دکتر مجید احسن ارائه گردید. ایشان بعد از تشکر و قدردانی از دست اندرکاران این همایش به موضوع کنفرانس خود اشاره نمود و بیان کرد:« ما می دانیم بعضی فیلسوفان به عنوان بنیان گذار یک مکتب شناخته می شوند و فلسفه را متحول می کنند اما باید پرسید که این نقطه تحول کجاست. تبیین عقلانی مواجه فیلسوف با هستی همان فلسفه است. متافیزیک ابن سینا به عنوان مکتب فلسفی پیش از سهروردی گزارشی است با محوریت تمایز وجود و ماهیت. نتیجه این متافیزیک با استعاره آینه همراه است که شیخ الرییس به خوبی چارچوب آن را بر اساس نظام صورت و ماده توضیح می دهد. سهروردی اما بعد از گذار از فلسفه مشاء گویا به این نتیجه می رسد که بنیاد اندیشه به بن بست رسیده است و لذا برایش دغدغه ایجاد می شود تا بنیان های تازه ای را برای فلسفه جدیدی موسوم به اشراق بنا نهد.»

دکتر احسن همچنین با اشاره به یک اشتباه مصطلح میان اهالی فلسفه که باعث شده فلسفه اشراق کمتر مورد توجه قرار گیرد و گاهی نیز نسبت به آن تلقی نادرستی شکل گیرد، ادامه داد:«ملاصدرا ابتدا اساس نظام نوری اشراقی را تحویل به نظام وجود می برد و بعد اشکالات زیادی به سهروردی می کند و در جامعه نیز تلقی به قبول می شود. بر این اساس معمولا ما در مواجه با فلسفه اشراق رویکرد صدرایی داریم و همین باعث مغفول ماندن نظریات شیخ اشراق شده است. امروزه به این فلسفه کمتر توجه می شود. حتی در عرصه تولید و نشر کتاب و مقاله به زبان های مختلف نیز سهروردی نسبت به ملاصدرا مهجور است. در توضیح این مهجوریت همین بس که مهم ترین شارح او صد سال بعد از خود او فرصت ظهور و بروز پیدا کرده است. سهروردی مسائل جدیدی را مطرح کرده که ما هنوز در افق ملاصدرا درکشان می کنیم درحالی که باید در لابه لای حکمت اشراقی بحث شود.»

ایشان در خلال صحبت های خود همچنین با اشاره به اینکه فلسفه اشراق صرفا تفنن زبانی یا نقد صرف به ابن سینا نیست توضیح دادند که:« بعضی گمان می کنند سهروردی در فلسفه صرفا تغییر الفاظ داده است. در پاسخ باید گفت که تغییر مفاهیم یک امر ذوقی نیست بلکه ممکن است خبر از یک تحلیل بنیادین بدهد. علم حضوری نفس به خود نقطه کانونی فلسفه سهروردی است، درحالیکه که بنیاد مابعدالطبیعه ابن سینا بر محور علم حصولی تعریف می شود. این سینا می گوید تاریکی و روشنایی ملکه و عدم ملکه است اما نور و ظلمت در اشراق نسبت تناقض دارند.»

در پایان ایشان با اشاره ای به مناط علم حضوری سهروردی که غفلت از توجه به هر چه غیر خود باشد، نسبت قابل تاملی میان فلسفه اشراق و عرفان برقرار کرده تصریح نمودند:«روح اشراق این است که متافیزیک را تحلیل عرفانی کرده است. باید بدانیم حضور در نزد شیخ اشراق ظهور و انکشاف است و این مسئله ابواب جدیدی را پیش پای فیلسوف باز خواهد کرد.»